حسناحسنا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
ارشاارشا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

فندق کوچولوهای خونه ی ما

شمارش معکوس برا تولد

1393/10/14 12:15
نویسنده : فائزه
473 بازدید
اشتراک گذاری

حسنا تا این لحظه 2 سال و 11 ماه و 14 روز سن دارد.

عزیز دل مامان امروز 14 روزه که وارد 35 ماهگی شدی.امسال قراره به امید خدا برات تولد بزرگتری بگیریم و چند نفر از دوستانت رو دعوت کنم تا کنارشون حسابی خوش بگذرونی.

خودت تم تولدت رو باب اسفنجی انتخاب کردی و مامانی با نشون دادن تم های دخترونه خوشگل نتونست نظر شمارو عوض کنه.

ولی هفته گذشته شبکه پویا یه فیلم سینمایی کارتونی از توت فرنگی داد با اینکه مامانی چند بار بهت گفت میخوای تمت توت فرنگی باشه اما شما محکم میگفتی نهههههه هَبط(یعنی فقط)باب اسفنجی شلوا مکَبَعی.ولی بعداز اینکه فیلم سینمایی توت فرنگی رو تا آخر دیدی بهش علاقه مند شدی و متاسفانه از دیشب حسابی گیر دادی تمم باید توت فرنگی باشههههههههتعجبواقعا موندم چکار کنم.چون دیگه وقت زیادی هم ندارم.هر چند هنوز لباست رو ندوختم ولی یه سری از کارهای تمت رو سیما عمو جواد انجام داده دیگه وقتی برا عوض کردنش نیستغمگین

امیدوارم بتونم راضیت کنمخطا

خب یه چند تا کلمه دیگه از حرفهای قشنگت تا یادمه برات بنویسم:

به متکا میگی مُکَها

الانم داری میگی مامان بده منم دقیقا یه شکلک مثل تو بفرستمشیطان و این شکلک رو خودت گذاشتی.از کلمه دقیقا زیاد استفاده میکنیخواباین شکلکهای بیربط به جمله هام کار خودتهخندونک

همچنان به یه میگی هه...میگی مامان بذار هه داستان برات بگمبوس

مثل اون موقع که تازه حرف زدنت خوب شده بود و برا همه چی شعر میخوندی الانم همیشه در کار شعرهای ابتکاری خوندنی.میخوام سعی کنم که اگه شد دیگه شعرهایی رو که میخونی یادداشت کنم ...چه میدونم شاید یه کتاب شعر کودکانه دادی بیرونچشمک

هزار ماشاالله قدرت تخیلت خیلی بالاس و همیشه یه داستانهایی تعریف میکنی که دهنمون باز میمونه.

الانم یه مدته که به باباجون میگی پسرم و به مامان جون میگی دخترمخندهعاشق بازی کردن با پسر و دخترتی...

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامان نوا
14 دی 93 17:52
حسنای خاله امیدوارم شاد و سلامت باشی و امسال مامان مهربونت یه تولد قشنگ و به یاد موندنی برات بگیره
خاله اکی
14 دی 93 18:40
ماشاله به حسنا گلی ایشالا سالهای سال زیرسایه پدر ومادر صحیح وسالم زندگی کنی عزیزم ومامانی یه تولد خیلی قشنگ امسال برات بگیره
مامان سارینا
14 دی 93 18:44
حسنا جونم انشالله تولد امسالت خيلي باشكوه و خوشگل برگزار بشه گلم و خيلي خيلي بهت خوش بگذره. تو هم دقيقا مثل سارينا حرف ميزني چون اونم به يه ميگه هه مثلا ميگه مامان هه چيزي بده بخورم.
فائزه
14 دی 93 18:44
ممنون خاله های مهربون
میترا
17 دی 93 10:00
مُکَها .... واسه منم داستان دختر و پسرت رو تعریف کردی و نوه ت (خاله زری) و دوستت (ماهان) آره دیگه یهو که یادت می افته ، به توت فرنگی گیر میدی ... الهی قربونت برم دیشب هم که من میخواستم کاپشنتو تنت کنم بهت گفتم یادته من این کاپشنتو خریدم ؟ به من گیر دادی که چرا برام کاپشن توت فرنگی نخریدی .... کلی هم گریه کردی متاسفانه ان شالله که تولد امسالت جشن خوب و به یاد موندنی ای بشه برات . مامانت که خیلی داره زحمت میکشه عزیزم
فائزه
18 دی 93 17:11
ممنون میترا جونم همیشه نظراتت بهم انرزی میده
Kosar
30 دی 93 13:36
3 سالگی عزیز دلتون مبارک
فائزه
1 بهمن 93 13:26
ممنون کوثر جان