شمارش معکوس برا تولد
حسنا تا این لحظه 2 سال و 11 ماه و 14 روز سن دارد.
عزیز دل مامان امروز 14 روزه که وارد 35 ماهگی شدی.امسال قراره به امید خدا برات تولد بزرگتری بگیریم و چند نفر از دوستانت رو دعوت کنم تا کنارشون حسابی خوش بگذرونی.
خودت تم تولدت رو باب اسفنجی انتخاب کردی و مامانی با نشون دادن تم های دخترونه خوشگل نتونست نظر شمارو عوض کنه.
ولی هفته گذشته شبکه پویا یه فیلم سینمایی کارتونی از توت فرنگی داد با اینکه مامانی چند بار بهت گفت میخوای تمت توت فرنگی باشه اما شما محکم میگفتی نهههههه هَبط(یعنی فقط)باب اسفنجی شلوا مکَبَعی.ولی بعداز اینکه فیلم سینمایی توت فرنگی رو تا آخر دیدی بهش علاقه مند شدی و متاسفانه از دیشب حسابی گیر دادی تمم باید توت فرنگی باشههههههههواقعا موندم چکار کنم.چون دیگه وقت زیادی هم ندارم.هر چند هنوز لباست رو ندوختم ولی یه سری از کارهای تمت رو سیما عمو جواد انجام داده دیگه وقتی برا عوض کردنش نیست
امیدوارم بتونم راضیت کنم
خب یه چند تا کلمه دیگه از حرفهای قشنگت تا یادمه برات بنویسم:
به متکا میگی مُکَها
الانم داری میگی مامان بده منم دقیقا یه شکلک مثل تو بفرستم و این شکلک رو خودت گذاشتی.از کلمه دقیقا زیاد استفاده میکنیاین شکلکهای بیربط به جمله هام کار خودته
همچنان به یه میگی هه...میگی مامان بذار هه داستان برات بگم
مثل اون موقع که تازه حرف زدنت خوب شده بود و برا همه چی شعر میخوندی الانم همیشه در کار شعرهای ابتکاری خوندنی.میخوام سعی کنم که اگه شد دیگه شعرهایی رو که میخونی یادداشت کنم ...چه میدونم شاید یه کتاب شعر کودکانه دادی بیرون
هزار ماشاالله قدرت تخیلت خیلی بالاس و همیشه یه داستانهایی تعریف میکنی که دهنمون باز میمونه.
الانم یه مدته که به باباجون میگی پسرم و به مامان جون میگی دخترمعاشق بازی کردن با پسر و دخترتی...