دخترک خانم من
حسنا تا این لحظه 1 سال و 10 ماه و 15 روز و 14 ساعت و 47 دقیقه و 35 ثانیه سن دارد
عزیزک مامان امروز دقیقا 1 ماه و5 روزه که دیگه شیر نمیخوری ومیشه گفت عادت کردی وبهونه گیری هات کمتر شده و راحت تر (البته بعضی موقع ها)میخوابی.
یه چیز دیگم اینکه الان شما حدودای دو هفته میشه که دیگه پوشک نمیشید و مثل خانم خانما میرید دستشویی.البته باید خیلی مواظبت باشم بعضی مواقع دوست نداری بگی که جیش داری و میخوای مثل قبلا راحت باشی اما نمیشه به خاطر همین مامانی مجبوره هی به هر بهونه که شده ببرت دستشویی.
مامانی میترسم باهات مسیر طولانی برم میگم نکنه یه دفعه جیش کنی به خودتولی جمعه گذشته رفتیم خونه عمه مامانی روضه و تو سربلند از اولین مهمونی درومدی
دختر عمه سمیه مامانی که همسن هم هستیم و از بچگی مثل دوقلو بودیم الان یه پسر 4-5 ماهه داره به اسم امیر علی وتو خیلی دوستش داری وبهش میگی اَملی
گل مامانی در 6 ماهگی سینه خیز رفتی
در 8 ماهگی 4 دست وپا رفتی
در 9 ماهگی اولین دندون رو دراوردی
در 13 ماهگی راه رفتی
در 21 ماهگی از شیر گرفتمت
در 22 ماهگی کامل حرف میزنی واز پوشک گرفتمت
تو دخمر زرنگ منی جیگر طلا....لا حول ولا قوه الا بالله
الان شعر میخونی البته نه به تنهایی همزمان با مامان،
سلام میکنی حتی اگه وارد خونه بشیم وکسی هم نباشه میگی دلام،
بیدار که میشی و مواقعی که نمیخوای بخوابی میگی مامانی من بیدارم،
رنگهای آبی(آبّییی)،سبز(دبز)،سفید(سفی)،سیاه(سیا)،قزمز(نیمز)،نارنجی (نانجی )وزرد(زد) رو کاملا میشناسی و میتونی تلفظ کنی البته به زبون شیرین خودت که تو پرانتز جلو هر رنگ نوشتم.
هر که بهت میگه چی میخوای برات بگیرم میگی دبز -آبّی...حالا هر چی میخواد باشه ولی فقط این دو رنگ باشه
از اون موقع که از شیر گرفتمت خیلی به دنت علاقه نشون میدی حالا نمیدونم به خاطر طعمشه یا رنگ جلدش که آبیه.چون طعمش تافیه و تو هم به شکلات تافی علاقه داری ولی نمیدونم به کدوم دلیله که میخوریش.به دنت میگی دنیبعضی موقع ها که نصف شب پامیشی میگی مامانی دنی