حسناحسنا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
ارشاارشا، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

فندق کوچولوهای خونه ی ما

حسنا و تجربه اولین چله

1391/10/1 20:00
نویسنده : فائزه
1,145 بازدید
اشتراک گذاری

پرنسسم شما در اولین شب چله عمرت 11 ماهه شدی


مبارکه گلم حسنای عزیزم شب چله خونه بابا جون بودیم وشما هم حسابی آزاد بودی هر کاری میخوای بکنی وهمه هم قربون صدقه ات میرفتن.

تو یه عکس برات میذارم که چه کارا کردی...ببین


حالا چند نمونه از کارهایی هم که انجام میدی تا خواب هستی برات میگم وعکس میذارم.

این یه نمونه از برنج خوردنته که خونه مادر جون پریه


اینم موقعیه که تشریف میبری روی لب تاب و پدر لب تاب رو در میاری مشغول تلفن

 

راستی مامانی اون هفته رفته بودیم خونه امید پسر عمه من که یه دختر کوچولو داره به اسم زهرا.

اولش زهرا خواب بود وقتی هم بیدار شد خجالت میکشید بیاد بیرون از اتاقش تو رو بردم پیشش اینقده سر به سرش گذاشتی تا عاشقت شد وآخرش دیگه همش بوست میکردماچ

 

حسنا مامان برات گفته بودم که مرغ عشقهامون جوجه دار شدن جوجشون که بزرگ شد وتو هم خیلی دوستش داشتی از قفس اومد بیرون ورفت که رفت.

تو عکس سمت راستی عکسش هست...

حالا دوباره تخم گذاشتن و3تا از تخمهاشون جوجه شد عکس سمت چپی...ولی چند روز پیش جوجه کوچولوئه مرد(البته فدای سرت تو)حالا بازاون 2 تای دیگه بزرگتر شدن برات عکسشون رو میذارم

 

 

خب اینم حسنای مامانه با عروسکهای مورد علاقه اش که میگیره بغل وسرش رو روشون میذاره ولالا میکنه

فندق من دیگه ماشاالله داری یواش یواش کلمه های با معنی میگی وبهترین کلمه ای که خوب ادا میکنی 5 هستش...آخه بابایی برات انگشتهاش رو میشمرد حالا تو هم یاد گرفتی از 1 تا 4 رو آهنگ میزنی به 5 که میرسی محکم میگی پپنججج

 

دورت بگردم مامانی من خدارو روزی هزاران بار شاکرم به خاطر وجود تو عزیزم لبخند

پارسال شب چله تو 7 ماه و16 روزت بود وتو دل مامانی بودی ومامانی هم معده اش خیلی اذیت میشد وامسال خدارو شکر تو نقل خوشمزه محفل خانوادگی ما بودی.انشاالله هر کسی که منتظر همچین فرشته ایه خدای بزرگ هر چه زودتر بهشون عطا کنه...آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مهدی طالبی
4 دی 91 23:05
سلام خوبید انشالله انشالله به زودی تولد یک سالگی حُسنی جان را جشن بگیرید التماس دعای فراوان یا علی
الهه مامان رادین
6 دی 91 21:33
ماشالا به حسنا جونم هزار ماشالا ....قبون برنج خوردنش ولی اون عکسا با زهرا خیلی قشنگن و جالب فداش بشم با دلبریهاش
میترا
10 دی 91 10:21
وااااااااااااااااای ....سلااااااااام عزییییییییییییییزم ماشالله ماشالله ... چه شیرین کاریهای ناااااااازی ...قربونت برم عزیزم ... دلم برات تنگ شده حسنا کوچولوی ریزه میزه ...