22 ماهگی

حسنا تا این لحظه 1 سال و 10 ماه و 3 روز و11 ساعت و 48 دقیقه و 15 ثانیه سن دارد

عزیزکم 22 ماهه شدنت مبارک

حسنا جیگر مامانی امروز 24 روز میشه که دیگه می می نخوردی ولی هنوزم گاهی بهونه میگیری،هنوزم بد میخوابی و موقع خواب خیلی بهونه میگیری .ولی خدارو شکر غذا خوردنت بهتر شده البته روزهایی هم هست که باز به سختی غذا میخوری نمیدونم چرا؟

دیروز تو خیابون گرسنت بود برات موز خریدم برای اولین بار یه موز رو کامل بدون ادا ادفار خوردی ولی شام اصلا نخوردی .مثلا رفتیم رستوران همین که شام رو آوردن شروع کردی بهونه گیری و چون دیگه زیاد عادت به پوشک نداری هی میگفتی داغ داغ (یعنی جیش کردم)و وقتی دیدی زیاد گوش نمیدم بلند داد میزدی بی بی...مامانی بی بی(یعنی پی پی).خلاصه با عجله شام رو خوردیم رفتیم تو ماشین یادت رفت که بی بی!تا نشستیم تو ماشین گفتی بابا بَن بَن(یعنی بنگ بنگ)یه آهنگ از سلنا گومز که تو عاشقشی تو مسافرت و هر بار تو ماشینیم ما هم مجبوریم گوش بدیم.

دیگه خانم گل ما جمله های کوتاه میگه و روز به روز شیرین زبونتر میشه.همه کلمات رو دیگه تلفظ میکنی .هر کس هر چی بگه تکرار میکنی ،حتی جلوی تلویزیون که وایمیسی هر چی اونا میگن تو هم میگی.کتابِ اگه جای تو بودم رو که برات میخونم باهام تکرار میکنی وبعضی از کلمات رو خودت میگی.

مثلا زرافش رو اینجوری باهم میخونیم:

اگه زرافه بودم

گردنم دراز میشد تا (حسنا میگه):آمیون(آسمون)

مثل چی؟(حسنا میگه):اِ نبیون(یه نردبون)

(حسنا میگه) :داداش(داداشم)از گردنم میرفت (حسنا میگه):بالا

میرسید به خونه (حسنا میگه):رنی اَمونننننننن(رنگین کمون)

قربون شعر خوندن وحرف زدنتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت